در این کتاب گزارشهای مربوط به مقالات و کتابهای تاریخ ادبیات امروزی ایران، از آغاز تا 1357 به ترتیب در پی هم آمدهاند که سیر تحول نگاه به ادبیات امروز را در منظر خواننده قرار دهند.
از آغاز ورود به روزگار نو، از دورۀ بیداری و نهضت مشروطه به این سو در بازشناسی و معرفی ادبیات کلاسیک، کارهای بسیاری انجام شده است؛ از تصحیح انتقادی آثار و چاپ منتخباتی از آنها گرفته تا بررسیها و تاریخنگاریهای ادبی. اما به ادبیات و بهویژه نثر معاصر توجه چندانی نشده و در نتیجه جایگاه آن بهدرستی شناخته نشده است؛ در حالی که تنوع محتوایی و صوری آثار پدیدآمده در دورۀ معاصر آن را به دورهای مهم از تاریخ ادبیات ایران تبدیل کرده است.
یکی از راههای معرفی ارزشهای ادبیات معاصر، نگارش آن است. ادبیات معاصر از نظر کمّی و کیفی به جایی رسیده است که ضرورت دارد جستجوهای بیشتری در علل و اسباب پیدایش آن صورت گیرد و در پرتو پژوهشهای تازه، تاریخهای نوشتهشده دربارۀ آن بازنگری شود.
«تدوین منابع اطلاعات» از نخستین اقدامات لازم برای تألیف تاریخ ادبیات معاصر است؛ چراکه با این اقدام میتوان از حدوحدود تحقیقات انجام شده مطلع شد و چشمانداز گستردهتری پیشروی پژوهشگران قرار داد. منابع اطلاعات شامل مواردی مثل «کتابشناسیها»، «فرهنگها» و «مقالهنامهها» میشود. برداشتهشدن این گامهای اولیه محققان را برای طی طریق در مسیر صعب نوشتن تاریخ ادبیات معاصر آماده میسازد. اما برای شروع هر تحقیقی مرور پیشینه تحقیق بسیار مهم است. از اینرو این کتاب با هدف ارائه گزارشی از کتابها و مقالاتی با موضوع تاریخنگاری ادبیات معاصر تدوین شده است، به این مقصود که هم گامی در راه شناسایی اثر برداشته شود هم شیوههایی که مؤلفان برای نگارش تاریخ ادبیات معاصر اختیار کردهاند، از منظری انتقادی بررسی گردد. معرفی اثر با توجه به اهداف مؤلف، روش تحقیق او و ساختار بیرونی اثر صورت میگیرد. با این حال کوشش شده با دستهبندی مواد مطرحشده در تاریخهای ادبی معاصر، اساس روایت تاریخی از این ادبیات نشان داده شود.
ادوارد براون نویسنده کتاب چهارجلدی «تاریخ ادبی ایران» نخستین محققی است که لزوم تحقیق دربارۀ ادبیات معاصر را عملا متذکر شد. بنابراین میتوان سابقۀ نگارش تاریخ ادبیات معاصر را از فصلهای پایانی جلد چهارم کتاب براون پیگیری کرد. روش او چنین است که پیش از معرفی آثار و اثرآفرینان، به بررسی اوضاع سیاسی و فکری محیط پیدایش آنها میپردازد.
پس از او در دهه ۱۳۴۰ دو محقق ایرانی مقیم اروپا، بزرگ علوی در برلین و حسن کامشاد در لندن، با هدف تکمیل کار بروان برای تألیف تاریخ منتظم ادبیات به ویژه نثر معاصر، گامهای نخست را برداشتند. این دو هم آثار خود را بر اساس دورههای سیاسی تاریخ ایران طرحریزی کردند؛ اما از مرحلۀ کتابشناسی و فهرستنگاری صِرف، از نوع کار رشیدیاسمی گذشتند و ضمن کوشش برای ترسیم سیر تطور ادبی، به معیارهای تاریخی و انتقادی در ارزیابی آثار ادبی رسیدند. اثر هر دوی این محققان، با همۀ ضعف روششناختی و کمبودهای محتوایی، از نظر معرفی ادبیات معاصر ایران به بیگانگان موفق بوده و به عنوان کتاب درسی در دانشگاه های اروپا و آمریکا تدریس شده است.
در فاصله بین تألیف رشیدیاسمی و آثار بزرگ علوی و کامشاد، کارهای پراکندهای در این زمینه صورت گرفت که در هموارکردن راه برای نگارش تاریخ ادبیات معاصر نقش دارند. نمونهاش جلد سوم سبکشناسی ملکالشعرای بهار است.
اما در دهۀ مطالعه دربارۀ ادبیات معاصر، همگام با رشد آن سیر صعودی مییابد. از کتابهای مهم این زمان، میتوان به «از صبا تا نیما» یحیی آریانپور اشاره کرد. این اثر را میتوان نوعی سنگ نشانه در راهی به شمار آورد که انتظار میرود به تدوین تاریخ جامع ادبیات معاصر منتهی گردد. واقعیت این است که تا پیش از دهه پنجاه توجه چندانی به ادبیات معاصر در تاریخنگاریها صورت نمیگرفت و محققان اولیه نهایتا موضوع را بهطور کلی مطرح میکردند. محققان بعدی با دیدی جزءنگرتر به ادبیات معاصر توجه کردند تا در نهایت از دهۀ پنجاه به این سو، این نکته مدنظر قرار گرفت که تاریخ ادبیات فقط رویدادهای زمانهای دور نیست، بلکه زمان معاصر هم میتواند جایی در آن بیابد. آثاری که در چند دهه پس از انقلاب اسلامی منتشر شدهاند راه را برای نگارش تاریخ ادبیات معاصر باز کردهاند؛ اما با توجه به اینکه کارهای انجامگرفته در این زمینه تنوع لازم را ندارد، برای فائقآمدن بر کمبودهای موجود از نظر شیوه تألیف و هم از حیث جامعیت، تحقیقات نقادانه و مبتنی بر نظریه ادبی ضروری است.
کتاب در هفت بخش سامان یافته است. بخش اول مربوط به تاریخنگاران ادبی است. نویسنده در این بخش از ادوارد براون، رشیدیاسمی، بهار، زرینکوب، اسلامی ندوشن، استعلامی، کامشاد و .... به عنوان تاریخنگاران ادبی یاد میکند و نوشتههای آنان را تحلیل و بررسی میکند. بخش دوم دربارۀ ایرانشناسان روسی است که از کمیسارف، نیکیتین و کلیاشتورینا در این بخش نام برده شده است. در بخش سوم از ایرانشناسان غربی یاد شده که به ترتیب عبارتند از: ماخالسکی، ریپکا، کوبیچکوا، چلکووسکی و هانوی.
فهرست مطالب کتاب:
مقدمه
بخش اول: تاریخنگاران ادبی
بخش دوم: ایرانشناسان روس
بخش سوم: ایرانشناسان غربی
بخش چهارم: مؤلفان گلچینهای ادبی
بخش پنجم: راویان داستان داستاننویسی
بخش ششم: نگارندگان تاریخچۀ شعر
بخش هفتم: گزارشگران سیر نمایش
پیگفتار
تاریخ اولجایتو
نویسنده: ابوالقاسم عبدالله کاشانی - مهین همبلی
ناشر: علمی و فرهنگی
زبان کتاب: فارسی
اندازه کتاب: وزیری - سال انتشار: 1384 - دوره چاپ: 2
مروری بر کتاب
تاریخ اولجایتو برخلاف تاریخ های جهانگشای جوینی و تاریخ وصاف که به نثر متکلّف و مصنوع نوشته شده است از نثر روان و ساده برخوردار است. از شرح حال کاشانی اطلاع چندانی در دست نیست. همین قدر می دانیم که از وی دو
اثر دیگر به جا مانده است، یکی زبده التواریخ و دیگری عرایس الجواهر کاشانی.
اولجایتو از آغاز حکمرانی خود فرمان داد که همه قوانین (یاسا) صادر شده از سوی برادرش غازان، از هر گونه تحریف مصون بماند و نیز رشیدالدین فضل الله، وزیر پرآوازه غازان را که تدبیرهای او موجد این اصلاحات بود، در سراسر حکومت خویش به خدمت گرفت.
پس از مرگ قوبیلای قاآن، خان بزرگ مغول در ۶۹۳ق (۱۲۹۴م)، نظارت عالیه این خانات بر سراسر قلمرو تیرههای مختلف حکام مغول روی به ضعف نهاد. اندکی پس از آغاز حکومت اولجایتو، فرستادگان برخی از فرمانروایان مغول نزد او آمدند و پیمانی بستند مبنی بر آنکه از کشمکش با یکدیگر دوری کنند و کاروانهای بازرگانی آزادانه در سراسر قلمرو مغولان به فعالیت بپردازند.
تاریخ اولجایتو وقایع سال 704 تا 717 قمری را بیان می کند و در خاتمه به کارها و اخلاق سلطان اولجایتو می پردازد.
http://store.iketab.com/index.php?route=product/product&path=25&product_id=43104
ماکس وبر و اسلام
نویسنده: برایان ترنر
مترجم: سعید وصالی
ناشر: نشر مرکز
زبان کتاب: فارسی
تعداد صفحه: 346
اندازه کتاب: رقعی - سال انتشار: 1390 ~ 1379 - دوره چاپ: 3 ~ 1
کد کتاب: 2716
مروری بر کتاب
جامعه شناسی دین از عرصه های اصلی نظریه پردازی ماکس وبر بود و در واقع باید او را از وضع این اصطلاح شمرد .
او گذشته از نظریه بدیع و بحث انگیزی که درباره ی رابطه ی مذهب پرتستان و پیشرفت سرمایه داری در اروپا مطرح کرد درباره جایگاه دین در جامعه، رابطه ی نهادها و با کارکردهای دینی با دیگر جوانب ساختار اجتماعی و نقش دین در تعبیر اجتماعی تحلیل های ژرف نگرانه ای داشت و درباره وجوه جامعه شناختی کیش یهود، ادیان چینی و هندی ، و مذهب های کاتولیک و پرتستان پژوهشهای فراوان انجام داد . وبر درباره اسلام نیز پژوهشهایی البته نه کامل ، انجام داد و آشنایی با دیدگاههایش در این زمینه و نیز ارزیابی و نقد و بررسی آنها ضرورتی امکان ناپذیر است و برای شرح و بررسی ناقدانه ی این دیدگاهها، نویسنده این کتاب از صلاحیت کافی بر خوردار است.
کتاب حاضر اثری است در حوزه جامعه شناسی دین که جامعه شناس انگلیسی، برایان. اس ترنر آن را تدوین کرده است.
این کتاب به شرح آراء و اندیشه های«ماکس وبر» فیلسوف و جامعه شناس نامدار آلمانی درباره دین اسلام اختصاص یافته است و اشارات غیر مدون و پراکنده«وبر» به اسلام را در سه بخش: دوران صدر اسلام، دوران مبانی و دوران جدید گردآوری کرده و شرح و بسط داده است.
نویسنده کتاب، بنا به ادعای خود، کوشیده است، برخلاف «وبر»، موضوعی بی طرفانه به بررسی جامعه شناسی اسلام بپردازد و در مواردی نیز دیدگاه های «وبر» را به دلیل ضعف منابع تاریخی یا ارزش داوری های ناموجه مورد نقد قرار دهد.
فهرست
• تفسیر ماکس وبر از اسلام
• فرهمندی و خاستگاه های اسلام
• الله و انسان
• قدیس و شیخ
• موروثی گری و جانشینی فرهمند
• اسلام و شهر
• و...
http://store.iketab.com
در عصر قاجاریه سفرنامهنویسی نشر و گسترش ویژهای پیدا کرد و عدۀ زیادی از مأموران دولتی و مسافران صاحب ذوق، کتابها و رسالهها در شرح منازل سفر و چگونگی ابنیه و آثار و اخلاق و رفتار مردم و طوایف نوشتند که بدون استثناء هر یک حاوی فواید تاریخی و ادبی و جغرافیائی است.
یکی از این کتب و منابع، سفرنامه هوتوم شیندلر است. شیندلر که از طرف دولت ناصرالدین شاه، مأمور ایجاد خط تلگراف از شاهرود تا مشهد بوده، در طول مأموریت خود، اطلاعات مفیدی را دربارۀ وضعیت آبادیهای مسیر سفر خود به ثبت و برای ما به یادگار گذاشته است. به جرئت میتوان گفت سفرنامه شیندلر، تنها سند مکتوب مربوط به 135 سال پیش است که میتوان اطلاعاتی را در خصوص گذشتۀ منطقه کسب کرد.
سر آلبرت هوتوم شیندلر زادۀ 24 سپتامبر 1846 و فوت 15 ژوئن 1916، پژوهشگر انگلیسی آلمانینژاد مسائل ایران بود. هوتوم شیندلر مهندسی دانشآموختۀ دانشگاه لایپزیک بود. او در سال 1247 برای کار تلگراف به ایران آمد و هشت سال بعد از آن دولت ایران وی را برای بازرسی خدمات تلگراف استخدام کرد. در سال 1261 او مدیرکل معدن فیروزۀ خراسان شد و هفت سال بعد از آن بازرس بانک شاهنشاهی شد. در 1273 برکنار شد؛ ولی دو سال پس از آن دوباره دولت وقت ایران وی را به عنوان رایزن در مسائل گوناگونی به ویژه مسائل مربوط به بیگانگان به خدمت گرفت. میان سالهای 1281 تا 1290 او به مقام افتخاری سرکنسولی سوئد رسید. در همین زمان از سوی دولت ایران بدو نشان شیر و خورشید و از سوی دولت بریتانیا نشان امپراتوری هند بدو اهدا شد. در سال 1290 به انگلستان رفت و در حالی که از بیماری نقرس رنج میبرد، در 1295 درگذشت.
او در زمان فعالیتش در ایران به گوشه و کنار ایران سفر نمود و اطلاعات گستردهای از جغرافیا، تاریخ، فرهنگ، زبان و موضوعات مربوط به این سرزمین را گردآوری کرد. وی در زمان خود مرجعی ارزنده برای پژوهشگران و مسافران سیاستمدارانی بود که علاقهای برای کار در زمینۀ ایران داشتند؛ وی نوشتههای چندی از جمله چند مقاله در ویرایش یازدهم دانشنامۀ بریتانیکا را داراست.
در پایان این سفرنامه اینگونه میخوانیم: «روز نهم ماه صفر المظفر بیرون آمده، روز دویم رمضان المبارک مراجعت نمودم، و در این دویست رو، دوهزار و هفتاد و هشت میل که تقریباً پانصد و پنجاه فرسخ است، طی کردم. و مقصود این سفر کشیدن خط تلگراف از شاهرود الی مشهد مقدس بود. و این خط تلگراف دویست و نود میل طول دارد و در میان تابستان زحمت بسیار از جهت گرما و بیآبی در فاصلۀ شصت و هشت روز کشیدم. و یقین است که این کار هرگز به این زودی تمام نمیشد اگر همۀ مأمورین سعی تمام در کار نمیکردند. و این سفرنامه نوشتم که انشاءالله تعالی به نظر مبارک شاهنشاه روحی و روح العالمین فداه برسد، و همۀ این منازل که نوشته شد از صورت زمین که کشیدم، واضحتر معلوم میشود. این سفرنامه امروز پنجشنبه سلخ شهر رمضان المبارک سنۀ 1293 به اتمام رسید».
WinDjViewWinDjView 2.1 فایلهای DjVu مشابه فایل های PDF هستند که برخی از کتاب های اینترنتی با این پسوند انتشار یافته اند. نرم افزار WinDjView امکان باز کردن و خواندن فایل هایی با پسوند Djvu در ویندوز را برای شما فراهم می کند .
قابلیت های نرمافزار WinDjView :
امکان باز کردن چند فایل تحت تب های مختلف
امکان اکسپورت صفحات به فایلهای تصویری
قابلیت بزرگ نمایی متن
امکان نصب بر روی ویندوز های XP، ۷، Vista و ...
امکان بوکمارک کردن صفحات
و ...
دانلود با لینک مستقیم و حجم 15 مگابایت ( رایگان )
پسورد فايل فشرده : soft98.ir ( پسورد را تايپ کنيد )
https://soft98.ir/software/15963-windjview.html
Foxit ReaderFoxit Reader فرمت PDF یکی از معروفترین فرمت ها و مشخصا فرمت اسناد به شمار می رود. PDF با داشتن قابلیت های فراوان به عنوان یکی از اولین انتخاب های کاربران برای ذخیره سازی اسناد مطرح است. اما برای استفاده و مشاهده اسناد PDF همیشه نرم افزاری لازم بوده و خواهد بود. نرم افزاری که قدرت نمایش فرمت PDF را داشته باشد و بتواند بدون هیچ گونه مشکلی اسناد را بدون هیچ گونه کم و کاستی نمایش دهد. نرم افزارهای زیادی در این زمینه وجود دارند . از همه معروف تر که تقریبا همه آن را می شناسند Adobe Acrobat است. نرم افزاری بسیار کامل که در دو نسخه Reader و Pro عرضه می گردد.
قابلیت های نرم افزار Foxit Reader :
حجم پائین و عدم کاهش کارآیی سیستم
شناسایی آخرین نسخه ها و هسته های PDF و سازگاری کامل با نسخه 1.7 از PDF Standard
قابلیت تبدیل اسناد PDF به متون Text
امنیت بسیار بالا نرم افزار
نمایش انمیشن ، تصاویر و به طور کلی تمام Object ها با بالاترین کیفیت
سازگار با نسخه هاي مختلف ويندوز از جمله ويندوز محبوب 7
سازگاری کامل و قابلیت پخش فایل های مالتی مدیا موجود در اسناد PDF
پنل مدیریتی برای تغییر ضریب امنیت و کلیه خصوصیات سند PDF
پنل Thumbnail برای نمایش ساده تر اسناد
پشتیبانی از سیستم Metric
استفاده از قابلیت خودکار اسکرول شدن ماوس
پشتیبانی از مرورگر فوق العاده Mozilla Firefox
دانلود با لينك مستقيم و حجم 53 مگابايت
پسورد فايل فشرده : soft98.ir ( پسورد را تايپ کنيد )
https://soft98.ir/software/pdf/44-foxit-reader.html
تاریخ و محل تولد : ۱۲۷۵ ه. ش کرمانشاه
● تاریخ و محل وفات : ۱۳۳۰ تهران
● تخصص : شاعر ، مقاله نویس،روزنامه نگار،مصحح،محقق و استاد دانشگاه
غلامرضا رشید یاسمی در قصبه گهواره، از توابع کرمانشاه، متولد شد. پدر او محمد ولی خان میر پنج گورانی شاعر، نقاش و خوشنویس بود. جد مادری او، شاهزاده محمدباقر میرزای خسروی، نویسنده داستان «شمس و طغرا» بود. غلامرضا تحصیلات مقدماتی را در کرمانشاه و دوران متوسطه را در دبیرستان «سن لویی» در تهران گذراند. از همان اوان به تشویق نظام وفا – معلم ادبیاتش – به سرودن شعر پرداخت. رشید یاسمی پس از اتمام تحصیلات، به کرمانشاه بازگشت و در اداره فرهنگ کرمانشاه به خدمت پرداخت و در مدارس آن شهر مشغول تدریس شد. مدتی نیز مدیر مدرسه «پهلوی» گردید، بعد استعفا داد، به تهران آمد و در وزارت مالیه مشغول به کار شد. چندی هم در وزارت فرهنگ و دربار به کار پرداخت. وی در تدوین و نگارش مجله «دانشکده» دست داشت و با نویسندگانی همچون محمدتقی بهار، سعید نفیسی، عباس اقبال و ابراهیم الفت همکاری کرد. در همین دوران عضو « انجمن ادبی ایران» شد و نخستین تألیف خود را در احوال «ابن یمین فریومدی» شاعر سلسله سربداران، منتشر کرد.
از ۱۳۰۰ هـ .ش به نگارش سلسله مقالاتی انتقادی به عنوان انتقادات ادبی در روزنامه «شفق سرخ» به سردبیری علی دشتی پرداخت و همین مقالات موجب شهرت ادبی او گردید. در این بین، به یادگیری زبانهای عربی و انگلیسی و تکمیل زبان فرانسوی خود پرداخت، زبان پهلوی را نزد هرتسفلد، مستشرق معروف آلمانی، آموخت. از ۱۳۱۲ هـ .ش با سمت استادی به تدریس در دانشسرای عالی و دانشکده ادبیات دانشگاه تهران پرداخت. در همان دوران، با همکاری ملک الشعرای بهار، عباس اقبال، سعید نفیسی و برخی دیگر خدمات فرهنگی و ادبی و مطبوعاتی خود را آغاز کرد و از محضر استادانی چون میرزا طاهر تنکابنی، ادیب نیشابوری بهره گرفت. بعدها به عضویت فرهنگستان زبان و ادب فارسی ایران درآمد. در ۱۳۲۳ هـ . ش به همراه هیأتی از استادان ایرانی به هند سفر کرد. در ۱۳۲۴ هـ . ش به منظور مطالعه و تحقیق به فرانسه رفت و دو سال در آنجا اقامت گزید. پس از بازگشت به وطن، کار تدریس را تا پایان عمر دنبال کرد و سرانجام در ۱۸ اردیبهشت ماه ۱۳۳۰ هـ . ش در تهران درگذشت. رشید یاسمی اهل شعر بود و در زمره نخستین شاعرانی که لزوم تجدد در شعر فارسی را پذیرفت، از این رو اشعارش مشحون از مضامین نو است. در ۱۳۱۲هـ .ش منتخبی از اشعارش در حدود ۲۰۰۰ بیت به وسیله بنگاه خاور منتشر شد. کلیات اشعارش نیز به کوشش محمدامین ریاحی تصحیح و منتشر گردید. مقالات ادبی، تاریخی، فلسفی و انتقادی متعددی از او در مجلات «نوبهار»، «ارمغان»، «آینده»، «تعلیم و تربیت»، «یغما» و «مهر» به چاپ رسیده است.
آثار متعدد دیگری اعم از تألیف، تصحیح و ترجمه از این استاد برجسته باقی مانده است که از آن جمله میتوان به تألیف کتابهای:
«احوال ابن یمین»
«نصایح فردوسی»
«قانون اخلاق»
«تاریخ ملل و نحل»
«آیین نگارش»
«کرد و پیوستگی نژادی و تاریخی او»
«تاریخ مختصر ایران»
«دیوان اشعار»
تصحیح کتابهای:
«اندرزنامه اسدی طوسی»
«سلامان و ابسال» جامی
«اشعار گزیده فرخی سیستانی»
«دیوان محمدباقر میرزای خسروی کرمانشاهی»
«دیوان هاتف اصفهانی»
«دیوان مسعود سعد سلمان»
ترجمه کتابهای:
«تاریخ قرن هیجدهم، انقلاب کبیر فرانسه و امپراتوری ناپلئون» آلبرماله و ژول ایزاک
«تاریخ ادبیات ایران» ادوارد براون (جلد چهارم، از صفویه تا عصر حاضر)
«ایران در زمان ساسانیان» کریستن سن
«چنگیز خان» هارولد لمب
«تاریخچه نادرشاه» مینورسکی
«آثار ایران» آندره گدار (جلد۱)، «دوستی» امیل فاگه
«مقام ایران در تاریخ اسلام» مارگولیوث
«آیین دوستیابی» دیل کارنگی
«نصایح اپیکتتوس حکیم»
«تئاتر انوش»، «اندرز اوشز داناک» (از زبان پهلوی)
«اندرز آذرمارسپندان» (از زبان پهلوی)
«ارداویرافنامه» (از زبان پهلوی)
رمانهای
«شاگرد» پل بورژه
«کنت دمونتگری»، «فلیسی» کنتس دوسگور
مقدمه بر دو بیتیهای بابا طاهر عریان اشاره کرد.
حسن پیرنیا در اوایل سال ۱۲۵۱ هجری شمسی برابر با ۱۲۹۱ هجری قمری به دنیا آمد. پدرش نصراللهخان نایینی وزیر امور خارجۀ دوران قاجار و نخستین رییسالوزرای عصر مشروطه بود. او تحصیلات مقدماتی فارسی و عربی را در خانه و نزد معلم خصوصی فراگرفت. وی بعد از آن به همراه دو برادرش، حسین و علی برای ادامه تحصیل راهی روسیه شد، تحصیلات نظامی و سپس تحصیلات حقوقی خود را در دانشکده حقوق مسکو تمام کرد و بعد از فارغالتحصیلی به سمت وابسته سفارت ایران در پطرزبورگ منصوب شد.
در سال ۱۳۱۷ پدرش میرزا نصراللهخان نایینی به سمت وزیر امور خارجه منصوب شد و با فراخواندن حسن، او را به ریاست اداره بایگانی وزارت خارجه منصوب کرد. نخستین کار پیرنیا پس از ورود به وزارت خارجه، نوشتن نظامنامهٔ حق ویزا و سایر تصدیقات اتباع ایرانی خارج از کشور بود. او چندی بعد با انتصاب به سمت منشی مخصوص صدراعظم امینالسلطان به عنوان مشیرالملک ملقب شد. در همین سالها بود که او با دختر میرزا احمدخان علاءالدوله از اعضای درجه اول دربار مظفرالدین شاه پیوند زناشویی بست و در دوران حیاتش صاحب ۷ فرزند شد.
میرزا حسنخان مشیرالدوله با توجه به تحصیلاتی که در رشته حقوق داشت، به خوبی به اهمیت قانون و نقشی که در پیشرفت جامعه و ملت دارد، واقف بود. به این منظور چندی بعد با حمایت مظفرالدین شاه مدرسه وزارتخانه یا همان مدرسه علوم سیاسی تهران را تاسیس کرد تا ضمن کادرسازی برای وزارت خارجه، موقعیتی فراهم شود که مردم ایران را به قانوندانی و حق و حدگذاری وادار کند. پیرنیا خود در این مدرسه حقوق بینالملل درس میداد.
در سفر دوم مظفرالدین شاه به اروپا در سال ۱۳۲۰ قمری به عنوان مترجم با شاه همراه شد و پس از بازگشت از سفر به سمت سفیر ایران در پطرزبورگ منصوب شد. این ماموریت سه سال به طول انجامید. در بحبوحه انقلاب مشروطیت در ایران روش میانهروی در سیاست را انتخاب کرد و پس از صدور فرمان تأسیس عدالتخانه، در کمیسیونی که برای تهیهٔ نظامنامهٔ عدالتخانه دایر شد عضویت داشت. همچنین پس از صدور فرمان مشروطیت که برای تهیهٔ نظامنامهٔ انتخابات و قانون اساسی هیاتی تشکیل شد، پیرنیا به اتفاق برادرش حسین موتمنالملک کمک بسیاری در راه نگارش قانون اساسی جدید ایران کردند و وی مسئولیت ترجمهٔ قوانین ملل دیگر را بر عهده گرفت.
پس از مرگ مظفرالدین شاه، حسن پیرنیا مامور شد تا به منظور اعلام خبر تاجگذاری محمدعلی شاه به پطرزبورگ، پاریس و لندن سفر کند. او بعد از بازگشت به ایران به لقب «مشیرالدوله» که از القاب پدرش بود، ملقب شد. در کابینهٔ مشیرالسلطنه به وزارت عدلیه رسید و در کابینه ناصرالملک وزارت امور خارجه را برعهده گرفت. در سال ۱۹۰۷ میلادی که موعد اعلام قرارداد روس و انگلیس بود، مشیرالدوله طی نامهای جوابی منطقی به سفارت روس و انگلیس داد که موجب رضایت عمومی آزادیخواهان و روشنفکران ایران شد.
در دورهٔ استبداد صغیر، مشیرالدوله در دولتهای مشیرالسلطنه و ناصرالملک، وزارت معارف و عدلیه را برعهده داشت و از جانب محمدعلی شاه مأمور اصلاح عدلیه و تنظیم قانونی امور آن شد و در دارالشورای کبرای دولتی یا «شورای مملکتی» که به دستور شاه برپا شده بود عضویت یافت. حضور پیرنیا در دستگاه دولت به هنگام استبداد صغیر با انتقادات جدی همراه بود، اما این اقدام را به منزلۀ بیاعتقادی وی به نظام مشروطه ندانستند.
پس از فتح تهران، میرزا حسنخان مشیرالدوله به نمایندگی از استرآباد به مجلس راه یافت، ولی به دلیل پذیرش مسئولیت وزارت عدلیه در کابینهٔ سپهدار از نمایندگی استعفا کرد و در کابینهٔ بعدیِ وی نیز به وزارت تجارت رسید. پیرنیا در دوران وزارت عدلیه سه طرح قانونی برای اصلاح عدلیه به مجلس ارائه داد که با وجود مخالفتهای اولیه، با مساعدت بعدی سیدحسن مدرس و امام جمعهٔ خویی به تصویب کمیسیون عدلیهٔ مجلس رسید. پیرنیا در کابینهٔ صمصامالسلطنه وزارت عدلیه و معارف را پذیرفت و در ایام فترت بین مجلس دوم و سوم در کابینهٔ علاءالسلطنه مدت کوتاهی وزارت معارف را برعهده گرفت، اما در خردادماه ۱۲۹۲ هجری شمسی در اعتراض به اعطای امتیاز راه آهن خرمشهرـ خرمآباد به انگلیس از وزارت استعفا کرد. پیرنیا در اتخاذ سیاست بیطرفی ایران در جنگ جهانی اول نیز نقش داشت. پس از علاءالسلطنه، مستوفیالممالک به نخستوزیری رسید.
مستوفیالممالک که استعفا داد، مشیرالدوله نماینده مردم تهران در مجلس سوم بود و احمدشاه پس از نظرخواهی از مجلس او را مأمور تشکیل کابینه کرد. مشیرالدوله هنگام معرفی وزرا و ارائه رئوس برنامهٔ دولتش در عرصهٔ سیاست خارجی و داخلی، مهمترین برنامههای خود را حفظ بیطرفی، اصلاح دوایر دولتی و پرداخت حقوق معوقهٔ ژاندارمری و نظمیه اعلام کرد. او در نخستین گام با لغو قانون ۲۳ جوزا که مؤید حاکمیت مطلق بلژیکیها بر خزانهداری کل ایران بود، اسباب ناخشنودی روس و انگلیس را فراهم آورد و در عین حال پشتیبانی همهٔ گروههای سیاسی، حتی گروهها و روزنامههای تندروی آن زمان را به دست آورد.
مشیرالدوله که ادارهٔ وزارت جنگ را هم برعهده داشت، با مهلت خواستن از روس و انگلیس برای پرداخت بدهیهای ایران، کوشید تا از این طریق قشونی منظم ایجاد کند، اما با مخالفت روس و انگلیس تلاش او بینتیجه ماند. او که از آغاز فعالیت دولتش خواستار خروج نیروهای بیگانه از کشور شده بود، در همین دوران با تقاضای انگلیس مبنی بر برکناری افسران سوئدی، برکناری مخبرالسلطنه از حکومت فارس، جلوگیری از فعالیت جاسوسان آلمانی و پذیرش حضور نیروهای روسیه در خاک ایران مخالفت کرد. اما نیروهای روسیه به بهانهٔ پیشروی قوای عثمانی، از قزوین به سوی تهران حرکت کردند و مجلس نیز با پیرنیا همراه نشد و سفرای روس و انگلیس به اتفاق خواهان برکناری وی شدند و در نتیجه، مشیرالدوله در ۳۰ جمادیالاول ۱۳۳۳ برابر با ۲۵ فروردین ۱۲۹۴ هجری شمسی بعد از حدود ۴۰ روز استعفا کرد.
پس از سقوط کابینهٔ عینالدوله در شهریور ۱۲۹۴، مجلس پیشنهاد کرد تا مشیرالدوله دوباره ریاست کابینه را برعهده گیرد. او عضویت مستوفیالممالک در کابینه را شرط قبول نخستوزیری اعلام کرد، اما وقتی مستوفی عضویت در کابینه را قبول نکرد، پیرنیا نیز رییسالوزرایی را نپذیرفت.
با برگزاری انتخابات مجلس چهارم مشیرالدوله به نمایندگی از مردم تهران به مجلس رفت، اما پیش از افتتاح مجلس برای دومین بار به ریاست کابینه رسید و از نمایندگی استعفا کرد. از مهمترین مسائل این دوران، پیامدهای قرارداد ۱۹۱۹ بود. پیرنیا اجرای این قرارداد را تا زمان تصویب و اعلام نظر مجلس ممنوع اعلام کرد. مسالهٔ دیگر، قیام شیخ محمد خیابانی در تبریز بود. تلاش مشیرالدوله برای پایان بخشیدن مسالمتآمیز به آن سودی نداشت و سرانجام با اعزام مخبرالسلطنه به حکمرانی تبریز و کشته شدن خیابانی ماجرا خاتمه یافت.
مشیرالدوله پیرنیا در تلاش برای خاتمه دادن مسالمتآمیز به قیام جنگل نیز هیاتهایی نزد میرزا کوچکخان فرستاد، و از سوی دیگر هیاتی را با اختیارات تامه روانهٔ مسکو کرد، و تقریباً همزمان با آن نیروهای قزاق و ژاندارم را برای پایان دادنِ قیام به مازندران و گیلان فرستاد. عملیات این نیروها در آغاز موفق بود، اما عقبنشینی نیروهای انگلیسی به قزوین و حمایت نیروهای شوروی از جنگلیها موجب شکست نیروهای دولتی و عقبنشینی آنان به آق بابا شد. این عقبنشینی سرآغازی دوباره بود برای فشارهای دولت انگلیس تا خواهان برکناری استاروسلسکی از فرماندهی لشکر قزاق و ریاست افسران انگلیسی بر نیروهای قزاق شود که در قرارداد ۱۹۱۹ نیز راههای آن را اندیشیده بودند. در پی مخالفت مشیرالدوله با این درخواستها، انگلیس از پرداخت مساعدهای که ماهیانه به ایران میپرداخت خودداری کرد. مخالفتهای برخاسته از کشته شدن خیابانی و شیخ حسین چاکوتاهی نیز بر مشکلات دولت افزود و به استعفای مشیرالدوله انجامید. در پی این استعفا، روی کار آمدن سپهدار و برکناری استاروسلسکی، زمینههای لازم برای کودتای ۱۲۹۹ فراهم شد. هرچند پس از کودتا مشیرالدوله مانند سایرین دستگیر نشد، اما در مدت حاکمیت سیدضیاءالدین طباطبایی خانهنشین بود. در دوران حکومت قوام و قیام کلنل محمدتقیخان پسیان، سعی در حل مسالمتآمیز مساله داشت. کلنل نیز داوری مشیرالدوله را دربارهٔ خود پذیرفته بود. پس از قوام، با اعلام تمایل مجلس، مشیرالدوله در بهمن ۱۳۰۰ برای سومین بار رییس کابینه شد. نخستین بحران کابینهٔ پیرنیا کودتای ابوالقاسم لاهوتی در تبریز بود که در اعتراض به ادغام ژاندارمری و نیروی قزاق آغاز شد و سرانجام با اعزام نیروی قزاق به فرماندهی حبیباللهخان شیبانی و فرار لاهوتی به شوروی، در اواخر بهمن ۱۳۰۰ خاتمه یافت.
مشیرالدوله برای جلوگیری از خشونتهای حکومت نظامی و تندرویهای مطبوعات، لایحهٔ اصلاح قانون مطبوعات و تشکیل هیات منصفه را به مجلس ارائه داد که پس از گفتوگوهای فراوان در ۱۰ آبان ۱۳۰۱ به تصویب رسید. ارائهٔ این لایحه از سوی دولت، واکنش مدیران جراید را دربارهٔ شیوههای اجرایی آن برانگیخت و آن را اقدامی برای تحدید آزادیها دانستند. اما با وجود تشکیل کمیسیون پیشنهادی مشیرالدوله مبنی بر نظارت بر اعمال سردار سپه، همچنان تندرویهای او ادامه داشت. به علاوه، به تحریک او یا با فعالیت اتحادیههای کارگری با گرایشهای مارکسیستی اعتصاباتی صورت گرفت که سستی کار دولت و قوت سردار سپه را موجب شد و سرانجام درج نامهٔ یک کارگر قورخانه در روزنامهٔ حقیقت بهانهٔ لازم را به سردار سپه داد تا با پیغامی توهینآمیز به مشیرالدوله خواهان توقیف روزنامهٔ حقیقت شود و مشیرالدوله پس از مخالفت با آن استعفا کرد. پوزش بعدی سردار سپه نیز سودی نداشت و حتی با اعلام تمایل دوبارهٔ مجلس، پیرنیا حاضر به ادامهٔ کار نشد.
در آستانهٔ انتخابات مجلس پنجم، مشیرالدوله که ریاست انجمن نظارت بر انتخابات را به عهده داشت، با اعلام تمایل مجلس برای چهارمین بار ریاست وزرا را پذیرفت و در آخرین نشست مجلس چهارم در خردادماه ۱۳۰۲، کابینهٔ خود را معرفی کرد، اما این کابینه که به دولت محلل شهرت یافت در برابر زیادهخواهی سردار سپه و تلاش او برای رسیدن به رئیسالوزرایی دوام نیاورد و پیرنیا در اعتراض به دستگیری و تبعید قوامالسلطنه توسط سردار سپه در آبان ماه همان سال از قدرت کناره گرفت. پیرنیا در مجلس پنجم بار دیگر به نمایندگی از مردم تهران انتخاب شد و در ماجرای استعفا و قهر سردار سپه در ۱۸ فروردین ۱۳۰۳ عضو هیاتی بود که برای دلجویی از او به رودهن رفتند. پیرنیا به هنگام خلع قاجاریه از رفتن به مجلس خودداری کرد و پس از آن نیز در مجلس حاضر نشد. در انتخابات مجلس ششم نیز ریاست انجمن مرکزی نظارت بر انتخابات را برعهده داشت و با توجه به اینکه به نمایندگی هم برگزیده شد، مانند دورهٔ هفتم، نمایندگی را نپذیرفت. عضویت در کمیسیون معارف و ریاست کمیسیون اصلاح عدلیه در ۱۳۰۶، واپسین مشاغل دولتی او بود و پس از آن حتی از پذیرفتن ریاست دیوان تمیز (دیوان عالی کشور) خودداری کرد.
میرزا حسنخان مشیرالدوله در مجموع ۴ بار رییسالوزرا شد و ۲۴ بار به مقام وزارت رسید. او همچنین در دورههای دوم و سوم و چهارم و پنجم و ششم، نماینده مردم تهران در مجلس شورای ملی بود. پیرنیا پس از آنکه به کلی از مشاغل دولتی کنارهگیری کرد، در ده سال آخر عمر اغلب به کارهای فرهنگی و علمی پرداخت و از جمله مشغول تالیف کتاب سه جلدی «تاریخ ایران باستان» شد. از دیگر آثار او نیز میتوان به کتابهای حقوق بینالملل، خطوط برجستۀ داستانهای ایران قدیم، دستورالعمل اصول و محاکمات جزایی و قوانین موقتی محاکمات حقوق اشاره کرد. هرچند مشیرالدوله تا پایان عمر خانهنشین بود، اما همچنان حساسیت خود را نسبت به مسائل مهم روز حفظ کرد و از جمله در مسائلی همچون قرارداد نفت در سال ۱۹۳۳ به بیان مخالفتهای خود پرداخت.
حسن پیرنیا سرانجام در ۲۹ آبان ۱۳۱۴ شمسی بعد از دو سال بیماری سخت، در سن ۶۳ سالگی در خانه شخصی خود در خیابان منوچهری تهران درگذشت و در آرامگاه خانوادگی در امامزاده صالح تجریش به خاک سپرده شد. خانهای که حسن پیرنیا در آن زندگی میکرد به نام عمارت مشیرالدوله یا عمارت پیرنیا در زمره آثار ملی به ثبت رسیده است.
دوره دبیرستان را در دبیرستان رهنما در خیابان فرهنگ به پایان رساند، چون پدرش تاجر و بازاری بود،ه به ناچار در کنار پدر به کار بازار پرداخت. در کنار کار در نزد پدر به مطالعه آزاد در متون کهن ادبی همانند آثار عطار نیشابوری و مثنوی مولانا پرداخت. مدتی بعد به خواندن برخی متون دشوارتر فلسفی و عرفانی و کلامی همانند شرح مثنوی اسرار حاج ملاهادی سبزواری علاقهمند شد.
ملاقات تصادفی او با سید ابوالفضل کمالی سبزواری، واعظ شهیر شهر او را به سمت درس جامعالمقدمات کشاند که نزد او مقدمات کار را فرا گرفت.
علاقهمندی او به مطالعه قرآن کریم و آثار ملاصدرا ، به خصوص تفاسیرش بر قرآن کریم او را به سمت دیگر آثار ملاصدرا هم کشاند.
این مطالعات او را به سمت استادانی چون مرحوم «شیخ ابوالحسن شعرانی» و «سیدابوالحسن رفیعی قزوینی» و «شهید مطهری» سوق داد و سبب شد تا او تلمذ نزد این اساتید و درس گیری در فلسفه و کلام اسلامی را با جدیتی افزونتر دنبال کند که از جمله آنها درک محضر رفیعی قزوینی در منزلشان در هفت سال پیاپی بود.
تصحیح کتاب «اسرارالایات ملاصدرا» و نگارش مقدمه عربی بر آن در حدود سال 1348 را به دستور و تشویق علامه شعرانی انجام داد.
مرحوم خواجوی تفسیر صدرالمتألهین را به تشویق علامه رفیعی قزوینی تصحیح کرد و جلد اول آن را در سال 1352 به چاپ رسانید.
درک محضر علامه محمدحسین طباطبایی و آموختن تفسیر قرآن و درک آموزههای استاد جلالالدین آشتیانی و محمدعلی حکیم شیرازی از دیگر توفیقهای محمد خواجوی به شمار میآید.
دکتر محمد خواجوی سپس به رشت رفت و گوشهگیری اختیار کرد و به ترجمه و تصحیح متون کهن سه بزرگ عرصه عرفان و فلسفه روی آورد. آثار صدرالدین قونوی،ابن عربی و ملاصدرای شیرازی.
عمده آثار او از سوی انتشارات مولی به بازار کتاب عرضه شده است، از جمله ترجمهای متفاوت از قرآن که با نام قرآن حکیم در سالهای اولیه دهه هفتاد متشر شد.
کارنامه او مشحون از تصحیح، ترجمه و تالیف است که میتوان به تصحیح و ترجمه کتاب:
مصباح الانس
ترجمه فصوص الحکم ابن عربی
ترجمه فتوحات ابنعربی، در 17 جلد
تالیف کتاب لوامعالعارفین
تالیف کتاب دو صدرالدین و... اشاره کرد.
کتاب «ریشههای هویتی تشیع و عرفان حکیم ترمذی، سهروردی، ابنعربی، مولوی، علاءالدوله سمنانی، درس مقامات معنوی مجموعه مقالات محمد خواجوی را دربرمیگیرد. این اثر از 20 مقاله درباره ریشههای هویتی تشیع و عرفان تشکیل شده است، که میتوان به وحدت وجود، حرکت جوهری، بحثی در زمان ولازمان، انسان کامل ازلی و جهان دائم ابدی، آموزههای مولانا برای انسان معاصر، در شخصیت حکیم ترمذی، وجود اقطاب و افراد وجود در کشف ابنعربی، عقل و روح در فلسفه اسلامی، وحدت از دیدگاه عارفان و شاعران اشاره کرد.
محمد خواجوی روز نهم آذر ماه سال 1391 در رشت درگذشت و در همان شهر به خاک سپرده شد.
( ملیت: ایرانی قرن:14)