انسان طاغی آلبر کامو
نویسنده: آلبر کامو
مترجم: مهبد ایرانیطلب
نام اصلی: LHomme révolté
آلبر کامو در ۷ نوامبر ۱۹۱۳ در دهکدهای کوچک در الجزایر به دنیا آمد. پدرش «لوسین کامو» یک سال بعد از به دنیا آمدن او در نبرد مارن در جنگ جهانی اول کشته شد و از آن به بعد آلبر همراه با مادرش (که اصالتاً اسپانیایی بود) به خانهٔ مادر مادریاش در الجزیره میرود. خانوادهٔ کامو جزو آن دسته از مهاجرانی بودند که از فرانسه برای گرفتن زمین و کشاورزی به الجزایر آمده بودند.
کودکی کامو در یک زندگی فقیرانهٔ طبقهٔ کارگری سپری شد. فقر، احترام به رنج و همدردی با بی چارگان را به او یاد داد. پسندخاطر غریزی کامو قناعت و بی پیرایگی بود. در جزیرهٔ فقر، خود را در خانهٔ خویش احساس میکرد.خود او گفتهاست که آفتاب الجزیره و فقر محله بلکور چه مفهومی برایش داشت: «فقر مانع این شد که فکر کنم زیر آفتاب و در تاریخ، همه چیز خوب است. آفتاب به من آموخت که تاریخ، همه چیز نیست.» او به موجب پافشاری «لوئی ژرمن» معلم مدرسه ابتداییاش بود که توانست تحصیلات متوسطه را ادامه دهد.
آلبر کامو بر آن است که انسان تنها با «طغیان» میتواند با پوچی مقابله کند. او گفتۀ معروف دکارت را به این شکل درآورد: «طغیان میکنم، پس هستم!»
آلبر کامو اذعان دارد که با هیچ چیز نمیتوان «پوچی بنیادین هستی» را درمان کرد، اما شاید بتوان از درد آن اندکی کاست.
در اندیشۀ کامو آدمی با طغیان به آزادی و خودآگاهی میرسد. آزادیهای خود را دلیرانه پاس میدارد و محدودیتهای خود را فروتنانه میپذیرد. گفته شده که طغیان کامو پاسخی فلسفی نیست، بلکه تنها رهنمودی اخلاقیست.
کامو عقیده دارد که باید با شوقی وافر به روی زندگی آغوش باز کرد، از آن کام گرفت و دلیرانه با زشتیها و پلیدیهای آن پیکار کرد.
کامو با انتشار رسالۀ «انسان طاغی» در سال ۱۹۵۱ راهش را از یاران پیشین خود در مکتب اگزیستانسیالیسم جدا کرد. او به رهنمودهای ایدئولوژیک بدگمان بود. وعدهی «فردای بهتر» را فریب و دروغ سیاستمداران میدانست.
کامو به «مصلحت» معتقد نبود. برای او اخلاق و سیاست یکی بود. در دوران تسلط آرمانهای چپ، او به روشنفکران نهیب زد که رؤیاهای «ایدئولوژیک» تنها به یأس و ماتم منجر خواهد شد. نظامهای تمامیتخواه از چپ و راست، با وعدۀ بهشتهای واهی، روی زمین جهنمهای واقعی به پا میکنند.